زنگ بسته
لغتنامه دهخدا
زنگ بسته . [ زَ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) تیغ و آئینه و امثال آن که موریانه خورده باشد. (آنندراج ). پوشیده شده از زنگ و زنگ زده . (از ناظم الاطباء) :
لعل لبش ز سبزه ٔ خط دلنواز شد
زین قفل زنگ بسته در عیش باز شد.
لعل لبش ز سبزه ٔ خط دلنواز شد
زین قفل زنگ بسته در عیش باز شد.
صائب (از آنندراج ).