ترجمه مقاله

زنگ کر کردن

لغت‌نامه دهخدا

زنگ کر کردن . [ زَ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از خاموش ساختن و ملزم گردانیدن . گویند که زنگش را کر کردیم ؛ یعنی ساکتش کردیم و یا گوشمالش دادیم و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته . و زنگش کر است در حق کسی گویند که از مکنت و جاهی به ادبار و افتقار افتاده باشد. (آنندراج ).
ترجمه مقاله