ترجمه مقاله

زهزاد

لغت‌نامه دهخدا

زهزاد. [ زِ ] (اِ مرکب ) نسل و فرزند. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). اهل و عیال و فرزند. (از جهانگیری ). رجوع به زه و زاد شود.
ترجمه مقاله