ترجمه مقاله

زهزاق

لغت‌نامه دهخدا

زهزاق . [ زَ ] (ع اِمص ) اسم است زهزقة را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). نوازش مادر بچه را و برجهانیدن و بازی کردن با وی . (ناظم الاطباء). || سخت خندیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به زهزقة شود.
ترجمه مقاله