ترجمه مقاله

زهلق

لغت‌نامه دهخدا

زهلق . [ زِ ل ِ ] (ع ص ) مرد سبک شتاب . || باد سخت و تند. || (اِ) چراغ مادام که در قندیل باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله