ترجمه مقاله

زواره

لغت‌نامه دهخدا

زواره . [ زَ رِ ] (اِخ ) نام قصبه ای است از عراق در توابع کاشان . (برهان ).قصبه ای است از حوالی کاشان . (جهانگیری ). نام موضعی است . (فرهنگ رشیدی ). قریه ای از قراء کاشان و اصفهان است . گویند در زواره کاریزی قدیم بوده که آن را کاریز کیخسرو می نامیده اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). زواره از اقلیم چهارم و بر سر مفازه ، زواره برادر رستم دستان ساخت و سی پاره دیه توابع آن بود. حقوق دیوانیش هشت هزار دینار است . (نزهة القلوب چ لیسترانج ج 3 ص 68، 69). جنوبش از ولایات ساوه و قم و کاشان و زواره و ... گذشته به دریا رسد. (نزهة القلوب ایضاً ص 141).
ترجمه مقاله