ترجمه مقاله

زواقی

لغت‌نامه دهخدا

زواقی . [ زَ] (ع ص ، اِ) ج ِ زاقی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فریاد و بانگ کننده و خروس . (آنندراج ).
- امثال :
هو اثقل من الزواقی ؛ لانهم کانوا یسمرون فاذا صاحت الدیکة تفرقوا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به زاقی شود.
ترجمه مقاله