زواووق
لغتنامه دهخدا
زواووق . [ زَ ] (معرب ، اِ) بمعنی زاووق باشد که جیوه است ، به زبان ارباب عمل که کیمیاگرانند. و عربان زیبق خوانند. (برهان ) (آنندراج ). سیماب و جیوه . (ناظم الاطباء). و زیبق (زئبق ) معرب جیوه (ژیوه ) است . رجوع به همین کلمات شود.