ترجمه مقاله

زودخشم

لغت‌نامه دهخدا

زودخشم . [ خ َ ] (ص مرکب ) کم حوصله و کسی که بزودی متغیر شده و خشمناک گردد. (ناظم الاطباء). آنکه زود به خشم آید و افروخته گردد. (آنندراج ). زودغرس . حداد. زلق . تنگدل . کم حوصله . زمعی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
شتاب آورد زشت نیکو به چشم
نه نیکو بود پادشا زودخشم .

ابوشکور.


ترجمه مقاله