ترجمه مقاله

زودخشنود

لغت‌نامه دهخدا

زودخشنود. [ خ ُ ] (ص مرکب ) که به سرعت و در اندک زمانی راضی و خوشحال گردد :
تیزخشمی زودخشنودی قناعت پیشه ای
داروی هردردمندی چار هر بیچاره ای .

سوزنی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).


ترجمه مقاله