ترجمه مقاله

زوراء

لغت‌نامه دهخدا

زوراء. [ زَ ] (اِخ ) دجله ٔ بغداد را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث ) (از اقرب الموارد). || بعضی گویند زوراء بغداد است و عربی است . (برهان ) (آنندراج ). بغداد، لان ابوابهاالداخلة جعلت مزورة عن الخارجة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شهر بغداد. (غیاث ). نام بغداد است از بهر آنکه در جانب قبلی ، وضع آن زواری یعنی انحرافی است . (تجارب السلف ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شهر زوراء به بغداد در جانب شرقی و به علت کج بودن قبله ٔ آن این نام را بدو داده اند. (از معجم البلدان ). رجوع به نزهة القلوب ج 3 ص 33 شود. || موضعی است به مدینه نزدیک مسجد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). || نام بازاری است در مدینه . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). || خانه ای است عثمان بن عفان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نام چند زمین . (ناظم الاطباء). رجوع به منتهی الارب و معجم البلدان شود.
ترجمه مقاله