زوردار
لغتنامه دهخدا
زوردار. (نف مرکب ) دارنده ٔ زور. قوی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مرادف زورآور. (آنندراج ) :
شاها بگیر بر من اگرچه ز روی جهل
درکرده ام بدست چنان زوردار، دست .
رجوع به زور و دیگر ترکیبهای آن شود.
شاها بگیر بر من اگرچه ز روی جهل
درکرده ام بدست چنان زوردار، دست .
حسین ثنائی (از آنندراج ).
رجوع به زور و دیگر ترکیبهای آن شود.