ترجمه مقاله

زور

لغت‌نامه دهخدا

زور. [ زَ ] (اِخ ) وادیی است نزدیک سوارقیة. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- یوم الزور ؛ روزی است مر بکررا بر تمیم لانهم اخذوا بعیرین فعقلوهما و قالوا هذان زورانا لن نفر حتی یفرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). از ایام جنگهای عرب . (از اقرب الموارد). رجوع به یوم شود.
ترجمه مقاله