ترجمه مقاله

زور

لغت‌نامه دهخدا

زور. (اِخ ) در فهرست ولف این کلمه دوبار آمده اولی را سرزمین معنی کرده و ظاهراً شاهد زیر هم مورد استناد بوده است :
جهاندار دارای دارا کجاست
کزو داشت گیتی همه پشت راست
همان خسرو و اشک و فریان و فور
بزرگان سند و شه شهر زور .

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1917).


زور دوم را ولف شهر معنی کرده و سپس افزاید:خره ٔ اردشیر از اردشیر بابکان بنا شده در فارس و نسخه بدل این کلمه را «شهر گور» ثبت نموده است و ظاهراً یکی از دو شاهد زیر مورد استفاده ٔ ولف بوده است :
چو شد شاه با دانش و فرو زور
همی خواندش مرزبان شهر زور .

فردوسی .


چو آسوده برگشت مرد و ستور
بیاورد لشکر سوی شهر زور .

فردوسی .


ترجمه مقاله