ترجمه مقاله

زوهمند

لغت‌نامه دهخدا

زوهمند. [ م َ / هََ م َ ] (اِ) درخت و کشت و زراعت بالیده ٔ پرزور باشد. (برهان ). درخت و کشت بالیده را گویند. (جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بجز در فرهنگ جهانگیری و رشیدی ندیده ام ، ظنم اینست که «روهنده » بود یعنی روینده و مصحف کرده اند. (انجمن آرا) (آنندراج ).
ترجمه مقاله