ترجمه مقاله

زو

لغت‌نامه دهخدا

زو. [ زَوو ] (ع اِ) دو حریف با هم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : جاءفلان زواً؛ اذا جاء هو و صاحبه . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || جفت . خلاف تَوّ. || قضا و قدر. || نوعی از کشتی که از ساخت متوکل است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). نوعی از کشتی بساخت متوکل و همچنین از معتصم . (از دزی ج 1 ص 610). || زوالمنیة؛ آنچه از مرگ پیدا و حادث شود. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله