زیاده گویی
لغتنامه دهخدا
زیاده گویی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) درازنفسی . سخن دراز کشیدن . سخن بلند شدن ... (مجموعه ٔ مترادفات ). پرحرفی . فراوان گویی :
گر هرچه نوشته ای بشویی
شویم دهن از زیاده گویی .
رجوع به ماده ٔ قبل شود.
گر هرچه نوشته ای بشویی
شویم دهن از زیاده گویی .
نظامی .
رجوع به ماده ٔ قبل شود.