ترجمه مقاله

زیار

لغت‌نامه دهخدا

زیار. (ع اِ) زوار. لبیشه ٔ ستور. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هر چیز که صلاح چیزی باشد. (ناظم الاطباء). || رسنی که میان پاردم و سینه بند شتر کنند. (ناظم الاطباء). به همه ٔ معانی رجوع به زوار شود.
ترجمه مقاله