ترجمه مقاله

زیب خسرو

لغت‌نامه دهخدا

زیب خسرو.[ خ ُ رَ ] (اِخ ) شهری که نوشیروان آن را بنا کرد. (از فهرست ولف ). نام شهری است که نوشیروان به صورت انطاکیه ساخت . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
یکی شهر فرمود نوشین روان
بدو اندرون آبهای روان
بکردار انطاکیه چون چراغ
پر از گلشن و کاخ و میدان و باغ
بزرگان روشندل و شادکام
ورا زیب خسرو نهادند نام
چو شد زیب خسرو چو خرم بهار
بهشتی پر از رنگ و بوی نگار...
یکی مرد ترسا گزین کرد شاه
بدو داد فرمان و گنج سپاه
بدو گفت کاین زیب خسرو تراست
غریبان و این خانه ٔنو تراست .

فردوسی .


بفرمود تا بند برداشتند
بدین شهر نوشاد بگذاشتند .

فردوسی (یادداشت ایضاً).


زیب خسرو از اقلیم دویم است و توابع هند است انوشیروان عادل ساخت . (نزهة القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 254).
ترجمه مقاله