ترجمه مقاله

زیرزار

لغت‌نامه دهخدا

زیرزار. (اِ مرکب ) آواز حزین و آهسته . (از ناظم الاطباء). آوازه ٔ ضعیف ، مانند صدایی که از کباب شدن گوشت بر سر آتش برخیزد. (گنجینه ٔ گنجوی چ وحید) :
بر لحن چنگ و سازی کش زیرزار باشد
زیرش درشت باشد بم استوار باشد.

منوچهری .


اگر پای بط بر سر آرد چنار
بر او سینه ٔ بط زند زیرزار.

(گنجینه ٔ گنجوی چ وحید ص 283).


ترجمه مقاله