ترجمه مقاله

زیناوند

لغت‌نامه دهخدا

زیناوند. [ وَ ] (ص مرکب ) شاکی السلاح . (مفاتیح ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). این کلمه که به اشکال دیگر هم ضبط شده (ریباوند، دیباوند، زیباوند)، خواه بواسطه ٔ خود مؤلفین که پی به ترکیب اصلی کلمه نبرده اند و خواه بدست نساخ بواسطه ٔ کم و بیش گذاشتن نقطه ها از تلفظ و هیئت اصلی خود منحرف شده است اما معنی آنرا درست نوشته اند. در مجمل التواریخ که در عهد سلطان سنجر در سال 520 هَ . ق . تألیف شده «ریباوند» چنین معنی شده : «آنکه سلاح تمام دارد». در روضة الصفا اینطور معنی شده یعنی «تمام سلاح ». حمزه ٔ اصفهانی می نویسند... معنی زیباوند، انه شاک السلاح . این صفت باید در فارسی «زیناوند» نوشته شود. در اوستا مکرر به صفت «زئننگهونت » یا «ازینونت » برمیخوریم ، بسا این صفت ازبرای خود تهمورث آمده ...و معنی آن دارنده ٔ زین یا مسلح می باشد، چه این صفت از کلمه ٔ «زئن » که بمعنی سلاح است ساخته شده است . (از یشتها ج 2 ص 140) : او را طهمورث زیناوند گفتندی و زیناوند لقب او بود یعنی تمام سلاح . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ کمبریج ص 28، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ثم طهمورث ... یقال له زیناوند و معناه شاکی السلاح لانه اول من عمل السلاح . (مفاتیح خوارزمی ، یادداشت ایضاً). رجوع به زین (سلاح ) و فرهنگ ایران باستان و یشتها ج 2 صص 138 - 140 شود.
ترجمه مقاله