ترجمه مقاله

زینب خون

لغت‌نامه دهخدا

زینب خون . [ زَ / زِ ن َ ] (نف مرکب ) زینب خوان . مردی که در تعزیه ها بجای حضرت زینب کبری علیها سلام و از زبان وی سخن میگوید. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). دایرة المعارف فارسی ذیل زینب آرد: «... شبیه زینب در تعزیه نقش مهمی داشته است . اجراکننده ٔ این نقش در زمان ناصرالدین شاه در تکیه ٔ دولت مردی بود بنام ملاحسین زینب خوان که بانازک کردن صدای خود تقلید صدای زنها را می کرد. لباس شبیه زینب پیراهنی بود که تا پشت پا میرسید. پارچه ٔسیاهی به سر می افکند که تا سر انگشتهای او را می پوشانید. پارچه ٔ سیاه دیگری صورت او را تا زیر چشم می پوشانید بطوری که جز چشمهای او و سر انگشتان ، تمام بدنش با این سه قطعه پارچه پوشیده بود - انتهی . توضیح اینکه چون زنان بر حسب قواعد فقهی از خواندن آواز پیش نامحرمان ممنوع بودند، مردان در لباس زنان بجای زن حاضر می شدند. رجوع به ماده ٔ بعد و زینب زیادی شود.
ترجمه مقاله