ترجمه مقاله

زیوار

لغت‌نامه دهخدا

زیوار. [ زی ] (اِ) سویت و مساوی بودن و برابری باشد. (برهان ) (آنندراج ).برابری و مساوات و یکسانی و سویت و عدالت . (ناظم الاطباء). سویت و برابری باشد. (جهانگیری ) :
بی شبهه ستوه از غم و اندوه من آیند
گر خلق جهان جمله به زیوار پذیرند.

سوزنی (از جهانگیری ).


|| مرحوم دهخدا این کلمه را در شاهد زیر با تردید و علامت سؤال «سهم ؟ حصه ؟ بهر؟ قسم ؟» معنی کرده اند : ضیعتی باشداصلش بیست و سه زیوار میان چهار شریک ، یکی را سه زیوار باشد و یکی را پنج زیوار و یکی را هفت زیوار و یکی را هشت و آن را صد دینار خراج است . قسم هر یک از این ارباب چه باشد؟ جواب : عدد سهام هر یک از ایشان در صد باید زدن ، آنگه آن را بر بیست و سه قسمت کردن ، آنچه بیرون آید جواب بود... (یواقیت العلوم ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله