ز پای نشاندن
لغتنامه دهخدا
ز پای نشاندن . [ زِ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) نشانیدن . ازبرای احترام ، کسی را به نشستن خواندن :
نشاندش همانگه فریدون ز پای
سزاوار کردش یکی خوب جای .
رجوع به ازپای نشاندن و پای شود.
نشاندش همانگه فریدون ز پای
سزاوار کردش یکی خوب جای .
فردوسی .
رجوع به ازپای نشاندن و پای شود.