ترجمه مقاله

سائل

لغت‌نامه دهخدا

سائل . [ ءِ ] (اِخ ) تخلص محمد سعید مشهور به آقاجانی است که سالها پدر بر پدر ضابط و صاحب اختیار دو بلوک قیر و کارزین از توابعفیروزآباد فارس بوده اند و او تا آخر عمر این مقام را داشته است . علاقه مندی بادب و ادیبان او را وادار کرد که انجام امور آن بلوک را به برادر کهتر خویش واگذارد و خود بیشتر اوقات را در شیراز با شعرا و ظرفا بسر برد. مردی خلیق و مهربان و سخی الطبع و چرب زبان بوده و بشاعری در زمان خویش شهرت یافته و بسال 1225 هَ . ق . درگذشته است . دیوان سائل در حدود هفت هزار بیت دارد و مشتمل بر قصائدی در توحید و نعت و مدائح حضرت علی و پادشاه عصر فتحعلیشاه و فتحعلی خان ملک الشعرا (صبا) و غزلیات و قطعات و ترکیب بندها و رباعیات و یک مثنوی در شکایت از زمان است . از اشعار اوست :
از ساکنان میکده ،کی سرزند کین کسی
صاف است دل با عالمی ، رندان دردآشام را.

#


رفتیم رفته رفته ز کویش بدین امید
کآید کسی ز جانب او در قفای ما.

#


کردش بمن چو رام زغم جان سپرد غیر
تا بود چرخ گردش ازین خوبتر نکرد.

#


زلفت هزار حلقه و هر حلقه صد کمند
در هر کمند او دل آزاده ای ببند
جز خال چون سپند تو بر روی آتشین
ساکن ندیده بر سر آتش کسی سپند.

#


بغیری مهربان ، با ما بکینی
چرا با او چنان ،با ما چنینی
فتد در خرمن عمر من آتش
چو بینم خرمنت را خوشه چینی
هر آنکو صورت خوب ترا دید
بصورت آفرین کرد آفرینی .
(مجمع الفصحاء ج 2 ص 182) (فهرست کتابخانه ٔ مجلس شورای ملی ، ابن یوسف شیرازی ، ج 3 ص 293).
ترجمه مقاله