ترجمه مقاله

سابقه سالار

لغت‌نامه دهخدا

سابقه سالار. [ ب ِ ق َ / ق ِ ] (اِ مرکب ) سرلشکر. (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (شمس اللغات ). پیشرو لشکر بزرگ کاروان نظامی . (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). مقدمه و امیر کاروان وپیشرو قافله . (شمس اللغات ). امیر کاروان . (شرفنامه ٔمنیری ). قافله باشی . (برهان قاطع) (آنندراج ). سردار.(غیاث اللغات ). کاروان سالار. قافله سالار. || سرآغاز. اول الاولین . (گنجینه ٔ گنجوی ) :
سابقه سالار جهان قدم
مرسله پیوند گلوی قلم .

نظامی (مخزن الاسرار ص 2).


ترجمه مقاله