ترجمه مقاله

سابق

لغت‌نامه دهخدا

سابق . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن جعبر. نبیره ٔ جعبر که درقلعه ٔ شهر رقه بقطع طریق مشغول بود و ملکشاه سلجوقی او را منکوب کرد. رجوع به نزهةالقلوب ص 104 شود.
ترجمه مقاله