ترجمه مقاله

ساتی بیگ

لغت‌نامه دهخدا

ساتی بیگ . [ ب َ ] (اِخ ) دختر اولجاتیو و خواهر ابوسعید ایلخان مغول ، و از زنان نامدار ایران در قرن هشتم ، و پانزدهمین و آخرین تن از ایلخانان مغول در ایران است . در اوایل سلطنت ابوسعید امرا طغیان کردند و چون این فتنه را امیرچوپان سردار مقتدر و متنفذ غازان فرونشاند ابوسعید آن امیر را مورد لطف خاص قرار داد. در همین ایام موقعی که ابوسعید از زنجان به اران آمده بود دولندی همسر امیر چوپان که خواهر ایلخان بود درگذشت و ابوسعید ساتی بیگ را در 20 رجب 719 به ازدواج امیرچوپان درآورد. ثمره ٔ این ازدواج سه پسر بود که بزرگترین آنان سیورغان نام داشت و ششمین پسر امیرچوپان بود. در سال 727 امیر چوپان بر ابوسعید شورید و بقصدجنگ از خراسان روی به غرب نهاد، در سمنان لشکریانش بپراگندند و او بناچار از بیراهه آهنگ خراسان کرد و در نیمه راه به ساتی بیگ اجازه داد که همراه فرزندان نزد برادر رود. بسال 736 ابوسعید درگذشت و آریاخان با ارپاگاون نواده ٔ اریق بوقا برادر هلاکو در 13 ربیعالاول 736 بجای او انتخاب شد و برای تحکیم وضع خود ساتی بیگ را در تبریز بزنی گرفت ولی آریاخان در نزدیکی مراغه از موسی نام که مدعی سلطنت و بحمایت شیخ حسن کوچک (پسر امیر چوپان ) مستظهر بود شکست خورد و رو بهزیمت نهاد و اندکی بعد کشته شد. حکومت موسی نیز دیری نپائید و امیر شیخ حسن بزرگ (ایلکانی ) بر امور مسلط شد و ساتی بیگ را با پسرش سیورغان بدشت موقان روانه ساخت . بسال 737 شیخ حسن کوچک یا چوپانی با ساتی بیگ و سبورغان که مقیم ارّان بودند متحد شد و قراجری نامی را بعنوان ساختگی تیمورتاش بسلطنت بر داشت و ساتی بیگ را بعقد او درآورد. ولی شیخ حسن با قراجری هم نساخت و او را کشت . بسال 739 چوپانیان و امرای هزاره ها ساتی بیگ را که با امیر شیخ حسن بزرگ صفائی نداشت از گرجستان بازآوردند و بمقام ایلخانی برداشتند و خطبه و سکه بنام او کردند و رکن الدین شیخی و غیاث الدین محمد را به وزارت او گماشتند. آذربایجان و اران تحت امرساتی بیگ و شیخ حسن کوچک درآمد ولی سایر نقاط ایران هر قسمت بدست امیری از امرای سابق اولجاتیو یا ابوسعید بود. ساتی بیگ و شیخ حسن کوچک زمستان را در ارّان گذرانیدند، و در بهار با اردوئی روی به آذربایجان نهادند. شیخ حسن بزرگ (ایلکانی ) نیز بخدمت ساتی بیگ آمد و دست خاتون را بوسید و پس از عذرخواهی با اردو به اوجان آمد. امیر شیخ حسن کوچک می اندیشید که امور سلطنت از زنی برنمیآید. ناگهان پس از رسیدن اردو به اوجان دستگاه ساتی بیگ را غارت کرد و یکی از نبیره زادگان یشموت پسر هلاکو را که سلیمان خان نام داشت به ایلخانی منصوب نمود و ساتی بیگ را بزور بزوجیت به او داد. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 606 و حبیب السیر چ خیام ج 3ص 207 و 212 و 214 و 223 و 226 و 228 و 229 و از سعدی تا جامی ص 56 و 58 و 62 و 66 و 67 و 189 و طبقات سلاطین اسلام تألیف لین پول ترجمه ٔ عباس اقبال ص 333 و 341 و 349 و 353 و 356 تا 358 و360 و 361 و 364 شود.
ترجمه مقاله