ترجمه مقاله

ساجد

لغت‌نامه دهخدا

ساجد. [ ج ِ ] (ع ص )سر بر زمین نهنده . (مهذب الاسماء). پشت خم دهنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، ساجدون و سُجَّد. قوله تعالی : و ادخلوا الباب سجدا. (قرآن 58/2). (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، سجود. (مهذب الاسماء). بزانو درآمده . || در اصطلاح فقه ، کسی که در حال سجده است .
ترجمه مقاله