ترجمه مقاله

ساحری

لغت‌نامه دهخدا

ساحری . [ ح ِ ] (اِخ ) شاعری گنابادی است ، او راست :
آغاز عشق از خاطرم بی تابئی سر میزند
مرغی که خواند بی محل در خون خود پر میزند.

(از بهترین اشعار پژمان ).


ترجمه مقاله