ترجمه مقاله

ساح

لغت‌نامه دهخدا

ساح . [ ساح ح ] (ع ص ) گوسفند فربه . (مهذب الاسماء). گوسفندی است بسیار فربه . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). لحم ساح ؛ گوشت نیک فربه . شاة ساحّة؛ گوسپند بسیار فربه . ج ، سِحاح ، سُحّاح . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله