ترجمه مقاله

سارة

لغت‌نامه دهخدا

سارة. [ رَ ] (اِخ ) ساره . بنت هادان . ابن باخور یکی از دو زن ابراهیم پیامبرو مادر اسحاق است . وی دختر عم ابراهیم و از زیبارویان روزگار خویش بود. وقتی که نمرود در کار ابراهیم عاجز شد و از او خواست که بابل را ترک گوید ابراهیم ساره را نیز با خود از بابل بیرون برد و ابتدا به حران شام رفت و در آنجا ساره را بعقد خویش در آورد. از آنجا به مؤتفکات فلسطین و بعد به مصر رفت و ساره راخواهر خویش معرفی کرد. ملک مصر که بنا بروایات سنان بن علوان و بروایتی صادوف و بقول صاحب قاموس الاعلام ترکی آپوفیس نام داشت دل به ساره باخت و او را به حضور طلبید و چون خواست دست به سوی او یازد دستش خشک شد. و بدعای ساره شفا یافت و این کار سه بار تکرار گردید. و ابراهیم بقدرت خدای این ماجرا از بیرون میدید. سرانجام ملک مصر آنان را بنواخت و کنیزکی هاجر نام به ساره بخشید. ابراهیم به فلسطین بازگشت و در موضعی بنام قط اقامت گزید. چون ساره عقیم بود هاجر را به ابراهیم بخشید که او را تزویج کرد و اسماعیل از هاجر متولد شد. ساره را رشک آمد و سوگند یاد کرد که سه عضو از هاجر ببرد و چنان کرد و دو سال بعد ابراهیم را واداشت که هاجر و اسماعیل را بجائی دور از آب و آبادانی ببرد. ابراهیم آن دو را بمکه قریب به چاه زمزم رها کرد. چندی بعد به قدرت خدا وقتی که ساره بقولی 70 و بقولی 90 سال داشت اسحاق را بزاد. وی بسن 127 درگذشت و در مزرعه ٔ حبرون که امروز به قدس خلیل معروف است به خاک سپرده شد. رجوع به مجمل التواریخ و القصص صص 190 - 194 و تفسیر ابوالفتوح چ 2 تهران سوره ٔ هود ج 5 ص 421 و همان کتاب تفسیر سوره ٔ ابراهیم ج 6 ص 136 و تاریخ گزیده چ عکسی اروپا صص 32 - 35 و حبیب السیر چ خیام ج 1 صص 48 - 50 و فهرست همان کتاب و نزهة القلوب چ اروپا ص 3 و ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون ص 708 و قاموس الاعلام ترکی شود. در قاموس کتاب مقدس آمده : ساره (امیره ) خواهر پدری ابراهیم بود نه مادری ، و زوجه ٔ ابراهیم شد و در اول او را سارای میگفتند، لکن خداوند اسم او را به ساره تغییر داد.شکی نیست که او مثل ابراهیم صاحب مواعید بسیارشد. او رفتارش در مصر و وضع کار او با هاجر و شک آوردنش به وعده ای که خدا درباره ٔ تولد اسحاق به او داد چنان می نماید که در ایمان خود مستقیم و پا برجا نبود لکن با وجود اینها برای ایجاد نسل موعود کافی بود. مدت صد و بیست و هفت سال عمر کرد و چون درگذشت در مغاره مکفیله که حضرت خلیل برای مدفن خریده بود مدفون گردید. (قاموس مقدس ) : بمیان ساحت مشهد (خلیل ) دو خانه است . و آن خانه ٔ دیگر که بر دست چپ قبله است اندر آن گورساره است . میان هر دو خانه رهگذری که در هر دو خانه در آن رهگذر است . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو).
ور ساره دادخواه بدو آید
جز خاکسار ازو نرهد ساره .

ناصرخسرو (دیوان ص 386).


نیامد جز که فضل و علم و حکمت
به ما میراث از ابراهیم و ساره .

ناصرخسرو (دیوان ص 394).


- ساره سیرت ؛ آنکه سیرت و خوی ساره دارد. ساره صفات . پسندیده خوی . ستوده خوی :
آسیه توفیق و ساره سیرت است
سیرتش بر انس و جان خواهم گزید.

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 171).


آسیه توفیق و ساره سیرت است
ساره را سیاره سیما دیده ام .

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 291).


- ساره صفات ؛آنکه صفات پسندیده ٔ ساره را دارد. ساره سیرت . پسندیده صفات :
ای ساره صفات و آسیه زهد
کس چون تو زبیده سان ندیده ست .

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 76).


- ساره معرفت ؛ آنکه معرفت ساره را دارد.
ای آسیه کرامت و ای ساره معرفت
حوای وقت و مریم آخر زمان شده .

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 4169).


ترجمه مقاله