ترجمه مقاله

سارغ

لغت‌نامه دهخدا

سارغ . (اِخ ) (... شرابدار) بهنگامی که عبدالرزاق پسر بزرگ خواجه احمدحسن میمندی بقلعت نندنه موقوف بود کوتوالی آن قلعه را داشت و چون با عبدالرزاق بمهر رفتار کرده بود بعد از وزارت احمد حسن نواخت و خلعت یافت . رجوع به تاریخ بیهقی چ غنی - فیاض ص 149 و 150 شود.
ترجمه مقاله