ترجمه مقاله

ساعت سعد

لغت‌نامه دهخدا

ساعت سعد. [ ع َ ت ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت نیک . ساعت مبارک . وقتی که در آن برخی کارها شاید. ضدّ ساعت نحس . در تذکرة الملوک آمده : فصل دوم در بیان شغل مقرب الخاقان منجم باشی است . مشارالیه هر روزه به دستور اطباء به در دولتخانه حاضر میشد که اگر پادشاه و مقربان به جهت بنای امری ، و اختیار سفری ، و رخت نو پوشیدن و بریدن ، تحقیق ساعت سعد فرمایند عرض نماید. (تذکرة الملوک چ تهران ص 20). رجوع به ساعت دیدن شود.
ترجمه مقاله