ترجمه مقاله

ساقدوش

لغت‌نامه دهخدا

ساقدوش . (اِ مرکب ) شاه بالا. (جهانگیری ). در ترکی کسی که چون داماد به عروسی سوار شود یکی را که همسن و همبالای او باشد به لباس زیبا آراسته ردیف او سازند و آن را بفارسی شاه بالا گویند. (آنندراج ). شهباله . (ناظم الاطباء). شاه بالا که بر جانب راست داماد یا عروس ایستد. و این کلمه مرکب است از «ساق ترکی ، بمعنی راست و یمین » و دوش فارسی بمعنی کتف در مقابل سُل دوش . ساغدوش . || مجازاً بمعنی قرین و نظیر استعمال کنند. (آنندراج ). همدم و رفیق و یار و همسر. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله