ترجمه مقاله

ساقیة

لغت‌نامه دهخدا

ساقیة. [ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ساقی . رجوع به ساقی شود. || جوی خرد. ج ، سواقی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبگذر. (ناظم الاطباء). نهر صغیر و آن بزرگترین از جدول و کوچکترین از نهر است . (اقرب الموارد). آبراهه . جویچه . جعفر. || ناودان .(ناظم الاطباء). || چرخ . دولاب . ناعوره . || مزید مقدم اسماء امکنه . (اعلام المنجد).
ترجمه مقاله