ترجمه مقاله

سامان

لغت‌نامه دهخدا

سامان . (اِخ ) قصبه ای است از دهستان لار بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد. واقع در 12 هزارگزی شمال شهرکرد متصل به راه فرعی نجف آباد به شهرکرد. هوای آن معتدل و دارای 5200 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشودو محصول آن غلات ، حبوب ، برنج ، باغات ، اقسام میوه و مزارع انگور. شغل اهالی زراعت باغداری و گله داری ، صنایع دستی محلی قالی و جاجیم بافی و راه آن ماشین رو است . یک باب دبستان نوساز، صندوق پست و پاسگاه ژاندارمری دارد پل قدیمی زمانخان در سه هزارگزی شمال آبادی بر روی زاینده رود ساخته شده که راه نجف آباد بسامان وشهر کرد از روی آن میگذرد. در این قصبه باغات میوه ،اشجار زیاد دیده میشود که رویهمرفته دارای موقعیت طبیعی بسیار زیبا و خوش منظره ای میباشد و محل ییلاقی خوبی بشمار میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
ترجمه مقاله