ترجمه مقاله

سامری

لغت‌نامه دهخدا

سامری . [ م ِ ] (اِخ ) محمدبن علی سامری مکنی به ابوالفرج وزیر المستکفی بود اما حکمی نداشت و وزارت او زود منقضی گشت و یکی از شعرا او را به این ابیات هجو کرد:
الاَّن ان کفرالمقتر رزقه
قالوا کفرن فخف عذاب النار
أأکون رجلی مرکبی و جنیبتی
خفی علی ذل بذاک و عار
و السرمن رأئی فی اصطبله
مأیتا عتیق فاره ِمختار
کلب حمار فالخیول و کاتب
فطن یضیق به کراء حمار
أناقد دهشت فعرفونی أنتم
هذا من الانصاف فی الاقدار.
بعد از آن احوال خلافت مضطرب شد و رونقی نماند و بولییان استیلاءکلی یافتند. وزیر از جانب خود مرتب میکردند و اعمال در تصرف ایشان بود و جهت اخراجات خلفاء چیزی مقرر گردانیدند. (تجارب السلف ص 222).
ترجمه مقاله