ترجمه مقاله

سام ابرص

لغت‌نامه دهخدا

سام ابرص . [ سام م ِ اَ رَ ] (ع اِ مرکب ) بتشدید میم ، کریاس ، ودر خلاصه گفته که وی سوسمار است . (بحر الجواهر) (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نوعی از چلپاسه هم هست وآن را سام ابرص گویند و او بیشتر در باغها میباشد وموذی نیست و ماترنگ نیز خوانندش ، گرم و خشک است و چون بشکافند و برگزندگی عقرب نهند نافع باشد. (برهان ذیل سام ). اسم وزغه ٔ برّیست و وزغه ٔ بلدی مسمی بچلپاسه است و او کوچکتر از چلپاسه و شبیه به حردون و با نقطه های سیاه و بسمیه ٔ چلپاسه نیست و ملاقات خون او بر بدن مورث برص است در سیم گرم و خشک و ضماد کوبیده ٔاو بر اعصاب جاذب پیکان و خار و رافع ثألیل و تضمید خشک او بردندان کرم زده مسکن الم چون شکافته بر موضع گزیده ٔ عقرب بگذارند درد را ساکن کند و طلای خشک اوبا روغن زیتون جهت رویانیدن موی و رفع احتباس بول وقطور زبل و خون و بول او در احلیل به اندک مشک جهت رفع فتق بسیار مؤثر است و همچنین جلوس در طبیخ او همین اثر دارد و خوردن او مورث سل و امراض ریه و مصلحش شربت ریباس و امثال آن است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
ترجمه مقاله