ترجمه مقاله

ساهره

لغت‌نامه دهخدا

ساهره . [ هَِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) زمین یا روی زمین . (اقرب الموارد) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (منتهی الارب ) : امروز بر ساهره ٔ کره ٔ اغبر و در دایره ٔ این چنبر اخضر. (چهار مقاله ). || زمینی که حق سبحانه درروز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد. || (ص ، اِ) چشمه ٔ روان . (منتهی الارب ). چشمه ٔ روان که فتورنیابد، و در حدیث است : خیر المال عین ساهره ، لعین نائمه . (اقرب الموارد). || دشت بیمناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فلاة. (اقرب الموارد). || زمینی که کسی بر وی نرفته . || (اِ) جهنم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ماه . (اقرب الموارد). || غلاف ماه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). یعنی غلافی که تصور میکردند که ماه در هنگام خسوف در آن داخل میشود. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله