ترجمه مقاله

ساویدن

لغت‌نامه دهخدا

ساویدن . [ دَ ] (مص ) سودن . (اوبهی ). سائیدن و سوهان کردن . || زدودن و صیقل کردن و جلا دادن . || اره کردن . || خرد کردن . || نرم کردن . || فرسودن . || اندودن . || دریافتن . || فهم کردن و ادراک کردن . || حل کردن و گداختن در آب . || لمس کردن و دست مالیدن . (ناظم الاطباء) : چون سه جزو ترکیب کنند یکی میانگین و دو کرانگین ... پس هر یکی از این دو کرانگین چیزی را بساود از میانگین که آن دیگر نساود. (دانشنامه ٔ علایی ص 77، از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || صاف کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به سائیدن و سابیدن و ساییدن شود.
ترجمه مقاله