ترجمه مقاله

سباع

لغت‌نامه دهخدا

سباع . [ س ِ ] (ع اِ) درندگان مثل گرگ و شیر. (غیاث ). ج ِ سَبُع. ددان . ددگان . درندگان : نخواست که سباع و وحوش دریابند که او می بهراسد. (کلیله و دمنه ). آب و آتش و دد و سباع ودیگر موذیان در آن اثری ممکن نگردد ضیاع و سباع از خصب آن مراتع بفراخی رسیده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ترجمه مقاله