ترجمه مقاله

سبت

لغت‌نامه دهخدا

سبت . [ س ِ ] (اِ) سبزه ای که تنه ندارد و آن را چاروا خوردش و بتازی آن را رطب خوانند. (آنندراج ) (از هفت قلزم ) . || (ع اِ) چرمهای گاو به قرظ پیراسته . (منتهی الارب ). پوست گاو و هر پوست دیگر دباغی شده که برای آن مویی نباشد. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله