ترجمه مقاله

سبزنگ

لغت‌نامه دهخدا

سبزنگ . [ س َ زَ ] (ص مرکب ) زنگ آلود. (آنندراج ). || (اِ مرکب ) پورمک و قارچهای کوچک ذره بینی که از اثر هوا و حرارت مرطوب در روی مواد حیوانی و نباتی پدید می آید و آنها را فاسد و بدطعم میکند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله