ترجمه مقاله

سبزپوشی

لغت‌نامه دهخدا

سبزپوشی . [ س َ ] (حامص مرکب ) عمل سبز پوشیدن :
فلک را داده سَرْوَش سبزپوشی
عمامش باد را عنبرفروشی .

نظامی .


سبزپوشی به از علامت زرد
سبزی آید بسروبن درخورد.

نظامی .


ترجمه مقاله