ترجمه مقاله

سبز آخور

لغت‌نامه دهخدا

سبز آخور. [ س َ خُرْ ] (اِ مرکب ) آنجا که آب و گیاه بسیار باشد. کنایه از جایگاه نعمت فراخ و روزی گشاده . (گنجینه ٔ گنجوی ) :
که او را شه چینیان داده بود
ز سبز آخور چینیان زاده بود.

نظامی .


|| آنجا که مردم بیشتر تمتع برند. (مؤلف ). || کنایه از آسمان . (آنندراج ). رجوع به سبز آخر شود.
ترجمه مقاله