ترجمه مقاله

سبعة

لغت‌نامه دهخدا

سبعة. [ س َ ع َ / س َ ب َ ع َ ] (ع عدد، ص ، اِ) هفت . (ترجمان ترتیب عادل بن علی ص 56). عدد بین شش و هشت و آن برای معدود مذکر است بر خلاف قیاس . (از اقرب الموارد):سبعة رجال ؛ هفت مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- اقالیم سبعه ؛ هفت کشور. (مؤلف ).
- حکمای سبعه ؛ از آن جمله اند: بیاس ، پیتاکوس ، کله اوبول ، میزون ، خیلن ، سلن . رجوع به سیر حکمت در اروپا ص 3 شود.
- وزن سبعة ؛ هفت مثقال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): اخذت منه مائة درهم وزن سبعة؛ مقصود این است که هر ده درهم آن هفت مثقال است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله