سبکبال
لغتنامه دهخدا
سبکبال . [ س َ ب ُ ] (ص مرکب ) تیزپر. تیزرو. زودگذر :
چه سان دل را نگه دارد کسی از چشم فتانش
که گیراتر ز شاهین است مژگان سبکبالش .
راهی که مرغ عقل بیک سال می پرد
در یک نفس جنون سبکبال میپرد.
چه سان دل را نگه دارد کسی از چشم فتانش
که گیراتر ز شاهین است مژگان سبکبالش .
صائب (از آنندراج ).
راهی که مرغ عقل بیک سال می پرد
در یک نفس جنون سبکبال میپرد.
ایضاً.