ترجمه مقاله

سبک سیر

لغت‌نامه دهخدا

سبک سیر. [ س َ ب ُ س َ /س ِ ] (ص مرکب ) مرادف سبک رکاب . (آنندراج ). تندرو. تیزرو: ذروع ؛ اسب و اشتر سبک سیر فراخ گام . (منتهی الارب ). فرس ذریع؛ اسپی سبک سیر. (منتهی الارب ) :
کلک سبک سیراوست از پی اصلاح ملک
از حبشه سوی روم تیزرونده نوند.

سوزنی (دیوان ، چ شاه حسینی ص 161).


چو بر براق سبک سیر او بگاه نبرد
عنان سبک شود اندر تک و رکاب گران .

سوزنی .


دو سنگ است بالا و زیر آسیا را
گرانسیر زیر و سبک سیر بالا.

خاقانی .


چنین است گردیدن روزگار
سبک سیر و بدعهد و ناپایدار.

سعدی (گلستان ).


فیض دم خط چون دم صبح است سبک سیر
از دست مده فصل بهاران لب جو را.

صائب (از آنندراج ).


ترجمه مقاله