ترجمه مقاله

ستاره فسای

لغت‌نامه دهخدا

ستاره فسای . [ س ِ رَ / رِ ف َ ] (نف مرکب ) افسون کننده ٔ ستاره . تسخیر کننده ٔستاره . که ستاره ای را رام و مطیع سازد :
بس دل که چرخ سای و ستاره فسای بود
چرخش کمین گشاد و ستاره کمان کشید.

خاقانی .


ترجمه مقاله